یار مهربان 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

دوستان و همراهان!

از دوران کودکی، با یار مهربان آشنا شدیم و درباره ی آن چه انشاها که نوشتیم و شعرها که خواندیم. ولی افسوس که زان پس با این یار مهربان، چندان مهربان نبوده ایم. می دانم که با شنیدن این انتقاد، کم نیستند آنهایی که قطاری از دلایل و عوامل گوناگون ردیف نموده و شخصاً حاضر به پذیرش کمترین سهمی در این کوتاهی نمی باشند: گرانی کتاب، فشار زندگی روزمرّه، کمبود وقت و هزاران دلیل غیر موجه یا نیمه موجه دیگر. چنانچه حتی تمام این دلایل را نیز بپذیریم؛ در نهایت نمی توانیم از زیر بار مسؤلیت این نتیجه ی تلخ شانه خالی کنیم که نادانی ما دلیل ناتوانی ماست. نادانی ما دلیل عقب ماندگی ماست. نادانی ما دلیل مظلومیت ماست و در کل نادانی ما دلیل اوضاع نابسامانی است که در آنیم.

و اکنون نکته ی مهمّی هست: چه بخوانیم؟

اینجاست که نگارنده بر این باورم هر کتابی ضرورتاً یار مهربان نیست و چه بسا کتاب های بسیاری که نامهربان نیز باشند به گونه ای که به جای کاستن از نادانی ما بخواهند بر آن بیشتر نیز بیافزایند. بدین دلیل، اینجانب برآن شدم که با ایجاد موضوعی جداگانه در کنار سایر موضوعات وبلاگ، بکوشم به معرّفی کتاب های مفید و ضروری برای خواندن بپردازم. کتاب هایی که بتوانند افق فکری ما را گسترده تر ساخته و نوید بخش جهانی بهتر برای انسان هایی بهتر باشند. ولی بدون شک، انجام این مهم از عهده ی یک نفر به تنهایی و بدون همراهی، مساعدت و یاری دوستان بر نیامده و یا بسیار ناقص و ناتمام خواهد بود. از این رو از تمامی مهربانان خواهشمندم کمک های فکری و تجربیات خویش را، از دورترین دریغ نفرمایند. باشد که هر کس با معرّفی تنها یک کتاب خوب، به نوبه ی خود سهمی در زدودن تاریکی جهل و طلوع خورشید دانایی داشته و دین خویش را نسبت به هم نوعان و آیندگان ادا نماید.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: معرفی کتاب
[ شنبه 20 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب